خلاصه فصل 2 از کتاب نظارت و سرپرستی از سرجیوانی

ساخت وبلاگ

عنوان : منابع اقتدار در رهبری سرپرستی

نام و نام خانوادگی : زینب سرخ شهان                    استاد: جناب آقای دکتر ابوالفضل بختیاری

درس : نظارت وراهنمایی آموزشی                        ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد قم

 

مقدمه :

            برای بالا بردن میزان همکاری معلمان با مدیریت و روش مدیریت مدیران باید از یک نوع سرپرستی به جای مدیریت استفاده کرد که هم معلمان ترغیب به همکاری با مدیریا همان سرپرست داشته باشند و هم جو مدرسه بهتر شود تا یادگیری با روش های جدید با رغبت توسط معلمان صورت گیرد در اینجا در مورد انواع سرپرستی ها و سبک های مدیریتی و مهارتها صحبت می شود.

 

 

منابع اقتدار در رهبری سرپرستی

منابع اقتدار :

            سیاستها و فعالیتهای سرپرستی می توانند برپایه ی یک یا ترکیبی از چهار منبع اقتدار قرارگیرند:

- اقتدار اداری :

            در قالب دستورات ، قوانین ، مقررات ، شرح وظایف و انتظارات می باشد.

هرگاه سیاستها و امور سرپرستی برمبنای اقتدار اداری باشد آنگاه از معلمان انتظار می رود که: عملکردی مناسب داشته باشند و یا با عواقب آن روبرو می شوند

- اقتدار فردی :

            در قالب سبک رهبری ، مهارت انگیزشی و مهارتهای روابط انسانی می باشد.

اگر در سیاستها و امور سرپرستی بر مبنای اقتدارفردی باشند آنگاه از معلمان انتظار می رود که به شخصیت سرپرشت ، محیط مطلوبی که ایجاد شده و به انگیزه های رفتار نسبت پاسخ دهند.

- اقتدار حرفه ای :

            درقالب تجربه ،دانش حرفه ای ندریس ، دانش پژوهش و تخصص فردی است .

هرگاه سیاست ها و امور سرپرستی بر پایه ی اقتدار حرفه ای باشند آنگاه از معلنان انتظارمی رود تا به اجتماعی شدن مشترک ، اصول کاری پذیرفته شده و تخصص نهادینه شده پاسخ دهند.

در اقتدار حرفه ای :

پژوهش آنچه را که معلمان باید انجام دهند تعیین نمی کند بلکه به آنها در مورد تصمیمات کاری خودآکاهی می دهد.

- اقتدار اخلاقی :

            در قالب تعهدات و وظایفی است که ارزشها ، ایده ها وآرمانهای مشترک حاصل شده اند.

 هرگاه سیاستها و فعالیتهای سرپرستی برمبنای اقتداراخلاقی باشند آنگاه از معلمان انتظار می رود تا به تعهدات و وظایف مشترک و نیز وابستگی متقابل حاصل از این تعهدات مشترک پاسخ دهند.

اقتدار در سرپرستی I ، ترکیبی از اقتدار اداری و فردی است .

اقتدار در سرپرستی II ، عمدتا بر پایه ی اقتدار حرفه ای و اخلاقی است .

اقتدار اداری به شدت بر :

            سلسله مراتب ، قوانین ، مقررات ، دستورات و انتظارات کاری مشخص تاکید دارد تا آنچه را که معلمان باید انجام بدهند برای آنها مشخص گرداند و از معلمان انتظار می رود که این دستورالعمل ها را دنبال کنند و یا با عواقب آن روبرو شوند.

زمانی که اقتدار اداری به عنوان منبع اصلی مورد استفاده قرارمی گیرد مفروضات زیر ضرورت می یابد:

- معلم ها در یک سیستم طبقاتی ، نقش افراد زیر دست وفرمانبردار را دارند.

- سرپرستان قابل اعتنادند اما به افراد زیردست نمی توانند خیلی اعتماد کنند.

- اهداف و علایق معلمان و سرپرستان یکسان نیست ، بنابراین سرپرستان باید مواقب باشند.

- سلسله مراتب به معنای میزان تخصص است ، بنابراین سرپرستان درباره ی همه چیز بیشتر از معلنان عادی می دانند .

- پاسخگویی بیرونی به بهترین شکل جواب می دهند.

در اقتدار اداری دستورالعمل ها ( چه چیز را ، کی و چگونه تدریس کنند) در قالب انتظارات بیان می شوند.

در اقتدار اداری سرپرستان نوعی سیاست انتظاروبازرسی را اجرا می کنند تا از تبعیت معلمان از این مقررات اطمینان حاصل کنند .

در اقتدار اداری به شدت برارزشیابی معلنان براساس استاندارهای از پیش تعیین شده تاکید می شود.

- اقتدار فردی :

            اقتدار فردی بر پایه ی توانایی سرپرست در استفاده از فنون انگیزش و انجام دیگر مهارتهای بین فردی می باشد.

در اقتدار فردی فرض بر این است که به خاطر این نوع سبک رهبری ، معلمان خواهان عمل به خواسته های سرپرست هستند.

زمانی که مهارتهای ارتباطات انسانی به منبع اصلی اقتدار تبدیل می شوند مفرضات زیر اهمیت می یابد:

- اهداف و علایق معلنان و ناظران یکسان نیستند در نتیجه هردو می بایست وارد یک معامله ی پایاپای شوند تا از این دو با برآورده ساختن خواسته های یکدیگر هریک به آنچه می خواهد دست یابد.

- معلمان نیازهایی دارند اگر این نیازها برآورد شوند ، کار همانطور که انتظار می رود انجام می شود.

- روابط صمیمی و ایجاد جو هماهنگ بین افراد ، موجب خشنودی معلنان شده همکاری باآنها را آسان تر ساخته و تمایل آنها به مشارکت را افزایش می دهد .

مفروضات بالا به یک شیوه ی سرپرستی منجر می شوند که به شدت بر پاداش و تشویق برای انجام امورد تاکید دارد.

اقتدار فردی اغلب به صورت ترکیبی با اقتدار اداری به کار می رود که در این حالت ، در مورد تنها اندکی از خواسته های سرپرستان از معلمان ، می توان بحث و مذاکره کرد و راهبرد مورد نظر در این جا به کارگیری نوعی از پاداش برای دست یافتن به موافقت و تبعیت افراد است

- اقتدار فردی همچنین برای انجام سرپرستی منابع انسانی اهمیت دارد.

*عکس العمل معمول معلمان نسبت به اقتدار فردی ، به ویژه زمانی که با سرپرستی ارتباطات انسانی مرتبط باشد ، همانند واکنشی است مه در زمان دسترسی به پاداش نشان می دهند.

نکته : به کارگیری اقتدار فردی و تئوری های روان شناختی آن به عنوان مبنای عمل سرپرستی ، ممکن است موجب افراط شده و عواقب منفی را برای معلمان و دانش آموزان در پی داشته باشد ، خود می تواند مایه ی تعجب برخی افراد شود.

.در دیدگاه اقتدارفردی در مورد نقش اجرایی کامل نسبت اولین  مشکل آن این است که :

-موفقیت اجرایی را به ویژگیهایی وابسته می سازد که هم نامحسوس و هم غیر قابل تغییرهستند.

- نقش اجرایی را از محتوا به فرم تغییر می دهد.

- این دیدگاه اهانت آمیز است این دیدگاه باارزشهایی چون استقلال ،شعور ومنطق و دموکراسی که بخشی اساسی از تعهدات جامعه و سیستم آموزشی ما است در تضاد می باشد.

موفقیت در مدیریت به چه چیزی بستگی دارد؟

شخصیت و نوع سبک و یابه روشهای برگزیده ی دقیق بستگی که موجب مشارکت دیگران در سازمان می شود.

اقتدارحرفه ای :

اهمیت اقتدار حرفه ای در تخصص معلمان است .

چه چیزی مبنای اقتدار حرفه ای را تشکیل می دهد؟

برخورداری از دانشی دقیق در مورد مهارت تدریس و نیز تخصص شخصی معلمان

* زمانی که اقتدار حرفه ای به منبع اصلی اقتدار برای عمل سرپرستی تبدیل می شود مفروضات زیر ضرورت می یابد:

- بافتهای آموزشی و یادگیری مختلف باهم تفاوت دارند.

- دانش علمی و حرفه ای نیز متفاوت می باشد ودانش حرفه ای در حین فعالیت معلمان خلق می شود.

- هدف دانش علمی دیکته کردن امور نیست بلکه آگاهی دادن به معلنان و سرپرستان در مورد شیوه ی انجام کار می باشد.

- اقتدار حرفه ای بیرونی نبود بلکه در درون بافت آموزشی و از سوی خود معلم به کار گرفته می شود.

- اقتدار در بافت آموزشی ، حاصل مهارت و تجربه ی معلم است .

- اقتداری که از درون معلم نشات می گیرد حاصل اجتماعی شدن معلم و دانش و ارزشهای نهادینه شده است .

سرپرستی که پایه ی اقتدار حرفه ای قرارگرفته است به دنبال آن است تامعلمان را به دریک روشنی از ارزشهای حرفه ای و اصول علمی پذیرفته شده برسانند.

فصیلت حرفه ای به هنجارهایی اشاره می کند که :

                                                            تعریفی از حرفه ای بودن را ارائه می دهند .

هنجارهای حرفه ای پس از اینکه تثبیت گشتند به شکل خصیصه های اخلاقی در می آیند.

نکته : زمانی که هنجارهای حرفه ای یا هنجارهایی که از ارزشهای مشترک اجتماع مشتق شده اند ، ترکیب می شوند ، آنگاه اقتدار اخلاقی می تواند به یک رکن اصلی برای عمل سرپرستی تبدیل شود.

اقتدار اخلاقی :

اقتدار اخلاقی از تعهدات و وظایفی ناشی می شود که معلمان در نتیجه ی ارتباط با خود با ارزشها، تصورات ، ایده ها ، چارچوبهای پژوهشی و ایده آلهای مشترک اجتماع احساس می کنند.

هرگاه اقتدار اخلاقی مورد استفاده قرار می گیرد ، معلمان از طریق ایجاد اجتماعات حرفه ای به تعهدات مشترک و وابستگی متقابل پاسخ می گویند و مدارس نیز ویژگی های اجتماعات را به خوبی می گوید.

اجتماعات از طریق ارزشها ، باورها و تعهدات مشترک شناخته می شوند.

در اجتماعات ، سرپرستان تلاش های خود را در جهت شناسایی و تشخیص ارزشها و باورهای مشترک سوق می دهند و این ارزشها و باورها سپس به هنجارهای غیررسمی تبدیل می شوند که رفتار را هدایت می کند.

سیستم هنجاری غیررسمی در اجتماع مدرسه ف به منظور اعمال و تقویت ارزشهای حرفه ای و اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد.

 

 

رهبری به کمک ایده ها

کلید انجام رهبری به کمک ایده ها چیست؟   اقتدار اخلاقی

دلیل تبعیت ما از سیستم تعهدات ما است که ما را موظف به پیروی می کند.

تعهدات زمانی اهمیت می یابند که مدارس در جهت تبدیل شدن به اجتماعات مسئول گام برمی دارند.

استفاده موثر از اقتدار اخلاقی منوط به این است که :

                                    اعضای اجتماعی مدرسه همگی در تصمیم گیری برسر ایده ها همکاری داشته باشند.

استفاده ی موثر از اقتدار اخلاقی مستلزم این است که در :

سیاست ها و طرح های اجرایی ، آزادی کافی وجود داشته باشند تا معلمان بتوانند تصمیمات مناسبی بگیرند.

رهبری به کمک ایده می بایست از سطح دانش آموزان ، کلاس های درس و احتماعات حرفه ای فراتر رفته و به سطح مدرسه و ناحیه به عنوان یک کل برسد .

شکل افراطی پاسخگویی و مسئولیت :

در گذسته همین که سرپرستی برشخص معلم تاکید می کرد کافی بود و سرپرستان ، معلمان را به منطور و مشاهدهی تدریس آنها را ملاقات می کردند در یک دهه ی اخیر ، حیطه ی سرپرستی چنان گسترده شده که گروهی از معلمان که به طور ایده آل در قالب اجتماعات حرفه ای کوچک عمل می کند در برمی گیرد از جمله تعهدات مشترک این اجتماعات ، کمک به معلمان به یکدیگر جهت یادگیری بیشتر از حرفه ی خود نیز متحد شدن آنها در یک حرفه ی مشترک می باشد.

حیطه ی سرپرستی ، باز درحال تغییر است ، چراکه ادارات مرکزی ، روز به روز مشارکت خود را در رهبری آموزشی بیشتر می کند . هیچ شکی نیست که تاکید برفرد و گروه ، اهمیت خود را در سرپرستی حفط کرد اما هر چقدر که سرپرستی یا کیفیت و یادگیری معلم به عنوان کلیدهای اصلی ارتقای مدرسه ، بیشتر کنار یکدیگرند گسترده ی تاکید نیز ببه تغییر در کل مدرسه و کل ناحیه افزایش می یابد.

یکپارچکی آموزشی :

نیومن ، اسمیت ، آلنزورس وبریک ، یکپارچگی آموزشی را به صورت مجموعه ای از برنامه های مرتبط با هم ، برای دانش آموزان و کارمندان تعریف می کنند.

که بوسیله ی یک چارچوب برای برنامه درسی ، آموزشی ، ارزشیابی و جو یادگیری هدایت شده وطی یک دوره ی پیوسته دنبال می شوند.

یکپارچگی آموزشی می بایست :

1- کارمعلمان را ارتقا بخشد نه اینکه آن را تضعیف کند.

2- در یکپارچگی آموزشی نمی خواهد آزادی عمل معلمان را کاهش دهند بلکه چارچوبی را برای تصمیم گیری آنها ارائه می کنیم تا اثربخشی آنها یعنی تاثیر آنها بر موفقیت دانش آموزان را افزایش دهد.

دنبال کردن یکپارچگی بیشتر در برنامه ، مستلزم آن است که :

پاسخگویی شرایط مختلف بوده و برنامه ریزی های جید و تغییر یافته را برای کارکنان و دانش آموزان به هنگام ضرورت پذیرا باشند.

مدرسه با بکارگیری آن دسته از چارچوب های آموزشی که دقیقا براساسی ترین فعالیتهای تحصیلی تمرکز دارند می تواند به میزان بالایی از یکپارچگی دست یابد.

یکپارچگی آموزشی زمانی می تواند به بهترین شکل عمل کند :

معلمان قادر باشند با تکیه بر نقاط قوت خویش تدریس کنند اما راه حل مسله این نیست که هرچه را که دلشان می خواهد و هروقت که دوست دارند تدریس کنند.

هدف ومسئولیت های الزامی سیستم مدرسه : ایده ها در عمل

یکی از نظریه های مشهور در مورد نحوه ی انجام کار که مبنای پژوهشی دارد نظریه اصول یادگیری می باشد توسط موسسه ی یادگیری در دانشگاه پیتزبرگ مطح شده است .

بنیاد پاناسونیک چارچوبی مفید از ایده ها را که شامل ابزار ارزیابی و بهبود مدارس می باشد معرفی کرده است .

نظریه ی اصول یادگیری ف زمانی که در ارتباط با استاندارد ها قرار می گیرد ، نه تنها در مورد موضوع و محتوای تدریس آگاهی می بخشد ف بلکه شیوه تدریس معلمان وارزشیابی آنها را نیز تعیین می کند.

بنیاد پاناسونیک این چارچوب پژوهش بنیان که هدف و مسئولیتهای الزامی سیستم مدرسه نام دارد ، مجموعه ای از ایده ها را ارئه می دهد که می توانند به عنوان یک منبع اقتدار به کارروند ووضعیت کنونی و آینده ی مدرسه در مسیر بهبود و نیز فعالتهای مورد نیاز در این فرضیه را ارزیابی کنند .

بنابه اظهارات بنیاد پاناسونیک EssPAR ابزاری است که پیشرفت ناحیه ی آموزشی در دست یابی به تعلیم و تربیت با کیفیت بالا برای تمامی دانش آموزان را ارزیابی می کند و این همان چیزی است که بنیاد پاناسونیک آن را « همه یعنی همه » می نامد.

ابزار EssPAR برپایه ی اهداف بنیادی سیستم های مدرسه و هشت مسئولتی سیستم که برای دست یابی به آن هدف ضرورت دارند قرار گرفته است .

1- این ارزش بنیادی که تمامی دانش آموزان می توانند از سطح بالایی از یادگیری برخوردار شوند را تصریح نموده و ارتقاء دهید.

2- از وجود فرهنگ و جوی از توجه ، تعهد ،همکاری ، و بهبود مداوم اطمینان حاصل کنید.

3-استانداردهای یادگیری بالایی را تعیین کنید و آموزش و یادگیری برمبنای استاندارد را ارتقاء دهید تا بدین گونه تمامی دانش آموزان بتوانند از سطح بالایی از یادگیری برخوردار شوند.

4- انتظارات عملکردی مشخص و روشنی را برای تمامی کارکنان تعیین کنید تا به حمایت دانش آموزان در دستیابی استانداردها بپردازند.

5- از ظرفیت دستیابی تمامی کارکنان سیستم به انتظارات عملکرد اطمینان حاصل کنید.

6- با اختصاص منابع مالی و مادی ، آن ها را پشتیبانی هدف الزامی و ارزش بنیادی سیستم قرار دهید.

7- یک سیستم پاسخگویی و مسئولیت مشترک را به کار گیرید که براساس آن ، دانش آموزان ، مدارس ، کارمندان اداره مرکزی و سیستم ، خودهمگی مسئول دستیابی تمامی دانش آموزان به استانداردهای بالاباشند.

8- در حمایت ، ائتلاف و دیگر روابط مهم در سطوح مدرسه اعم از ، محلی ، ایالتی و ملی شرکت کنید تا سیستم بتواند به هدف الزامی وارزش بنیادی خود دست یابد.

پاسخگویی ومسئولیت توزیع یافته

چاچوب هایی نظیر ESSPARپاسخگوی و مسئولیت را بین سطوح مختلفی از یک ناحیه ی آموزشی توزیع می کنند این چارچوب ها جوی از مسئولیت را ایجاد می کنند که از فرد معلم در کلاس درس او درون یک مدرسه تا ادراه ی مرکزی ادامه می یابد. پرورش مسئولیت جمعی برای موفقیت مدرسه ، در مرکز این مسئولیت قراردارد.یکی از چالش های مهم سرپرستی ، افزایش آگاهی معلمان و در نتیجه افزایش هوش مدرسه و نیز بالابردن ظرفیت بهبود مدرسه است . سرپرستان رسمی و غیررسمی هردو از موقعیت خوبی برخوردارند تا به افزایش هوش مدرسه کمک کنند. آن ها می توانند این کار از طریق ایجاد اجتماعات حرفه ای انجام دهند. این گونه اجتماعات از یک هدف مشترک برخوردارند ف به طور مرتب در گفتگو برسرپاسخگویی شرکت می کنند و آزادی عمل مورد نیاز را به معلمان می دهند تا تصمیمات مناسب گرفته و عمل مناسب را انجام دهند . برای تصور احتماعات حرفه ای می توانند یک شبکه از خوشه های دانش را در سرتاسر مدرسه در نظر گرفت .

اعتماد در درجه اول

درجایی که اهداف ، ارزشها و چارچوب ها مشخص باشند ، اهمیت اعتماد در ایجاد یکپارچگی در طول مسیر می تواند بیشتر از اهمیت توافق باشد .هرچه اعتماد معلمان ، مدیران، کارمندان اداره مرکزی و مسئولان مدرسه نسبت به هم بیشتر باشد روابط آنها نیز احتمالا بیشتر خواهد بود ، اعتماد و روابط بین همکاران در کنار یکدیگر ، مدارس را در برابر تاثیرات منفی عدم مشارکت و عدم تعهد به آنچه مدرسه یا ناحیه قصد انجام آن را دارد ایمن می سازد.

اگر اعتماد در روابط بین همکاران وجود داشته باشد تنها کافی است که مفروضات بنیادی ، ارزشها وچارچوبهای اجرایی به کار بسته شوند .

سرپرستی نوع II

هنجارهای اجتماعی و حرفه ای به عنوان جلوه های اقتدار اخلاقی ، نقشی اساسی در سرپرستی نوع II ایفا می کنند که خود به عنوان جایگزین برای شیوه ی امروزی سرپرستی توصیه می شود.

سرپرستی نوع II ، تئوری Y در مورد سرپرستی منابع انسانی را با این عقیده که افراد به لحاظ اخلاقی پاسخگو هستند و می توانند علایق شخصی خود را با ادلهی منطقی فدا کنند ، ترکیب می کند.

سرپرستی نوع I ، به شدت بر مفروضات تئوری X تاکید دارد.

بخخش زیادی از تاکید سرپرستی نوع I بر ادراک ، انجام پژوهش و بهبود رفتار سرپرستی است .

سرپرستی نوع II  برعمل تاکید دارد.

رفتار ، جلوه ی بیرونی وسطحی آن چیزی است که انجام می دهیم .

عمل ، قصد و منظور و انتخاب آزاد را نشان می دهد.

سرپرستی نوع II بیشتر بر تعبیر و معنا تمرکز دارد.

انگیزه در سرپرستی نوع I عمدتا بر « آنچه که پاداش دریافت کند ، انجام می گیرد».

انگیزه در سرپرستی نوع II برپایه ی « آنچه که رضایت بخش است انجام می گیرد  و رد  آنچه که خوب و درست باشد ، انجام می گیرد » قراردارد .

سرپرستی نوع I، درجایی بکار می رود که نقش ها ، متمایز و به صورت سلسله مراتب هستند . در اینجا ، عمل سرپرستی در خورسرپرست منصوب است .

سرپرستی نوع II  ، سرپرستی را هم یک نقش و هم یک کارکرد می بیند یعنی سرپرستی مجموعه ای از ایده ها و مهارتها است که می توانند با تبدیل شدن به فرایندهایی ، معلمان و مدارس را در داشتن عملکرد موثر کمک کنند.

یکی از اهداف سرپرستی نوع II  این است که رسمیت را از سرپرستی سازمانی بزداید و سرپرستی غیررسمی بین معلمان را که در حال حاضر در بسیاری از مدارس وجود دارد ، رسمیت بخشد.

مسئله کنترل چه می شود؟

صبت کردن در مورد منابع اقتدار درسرپرستی ، بدون اساره به مسله ی کنترل مشکل است . سرپرستی حول مسئله ی کنترل می چرخد نوع نادرست کنترل می تواند علیرغم بهترین نیات ، سبب بروز مشکلات و در نتیجه پیامدهای منفی شود .

هنری مینتزبرگ نظریه پررداز مدیریت ، عقیده دارد که کاردیگران را می توان به طریق زیر کنترل کرد:

- سرپرستی مستقیم و نزدیک از آنچه افراد انجام می دهند.

- استانداردسازی کاری که می بایست انجام گیرد؛ پس آماده کردن افراد برای سیستم کاری ، تاملزم به دنبال کردن دستورالعمل های مورد توافق باشند .

- استاندارد سازی محصولات خروجی و پس انجام ارزشیابی ، تا از انجام گرفتن الزامات محصول اطمینان یابیم .

- اجتماعی ساختن افراد از طریق به کارگیری نوعی از هنجارها

- اگاه ساختن شرایط و هنجارهای کاری به گونه ای که افراد احساس نیاز به وابستگی متقابل کنند.

مینتزبرگ در اشاره به اجتماعی ساختن افراد هنجارهای حرفه ای را مد نظر داشت.

هنجارهای حرفه ای حاصل اهداف و رازش مشترک هستند.

تفاوت های موجود بین سرپرستی نوع I و سرپرستی نوع II را می توان به صورت زیر خلاصه کرد .

 

 

اهمیت ظرفیت سازی :

ظرفیت سازی و تغییر هنجارهای مدرسه همان چیزی است که مایکل فولان آن را «بازسازی فرهنگ » می نامد.

 

 

نتیجه گیری :

طبق مباحثی که دراینجا گفته شد سرپرستی II روشی مطلوب بوده و شیوههای مرتبط با سرپرستی I جایگاهی نداشته باشند. همچنین اقتدار فردی و ادای نیز می بایست جای خود را به رهبری و سرپرستی برمبنای اقتدارحرفه ای واخلاقی دهند .اکثر معلمان دوست دارند وترجیح می دهند که به سرپرستی نوع II  پاسخ دهند تا مدارس به مکانهایی بهتر برای دانش آموزان و معلمان تبدیل شود و یادگیری بصورت بهتر و با شیوه های جدید صورت گیرد.

 

منبع :

توماس جی ، سرجیوانی ، رابرت جی ، استارات ، (1393) ، سرپرستی و نظارت آموزشی (گفتمان عمیق از مفهوم سرپرستی ) ، ترجمه عبدالمحمد طاهری ، محمد شعبانی . فصل 2

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 16:12&nbsp توسط زینب سرخ شهان  | 

خلاصه ای فصل اول کتاب سرپرستی ونطارت آموزشی (از توماس سرجیوانی )...
ما را در سایت خلاصه ای فصل اول کتاب سرپرستی ونطارت آموزشی (از توماس سرجیوانی ) دنبال می کنید

برچسب : سرپرستی,سرجیوانی, نویسنده : shahanz بازدید : 141 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1396 ساعت: 9:24