خلاصه ای فصل اول کتاب سرپرستی ونطارت آموزشی (از توماس سرجیوانی )

ساخت وبلاگ

عنوان : چهارچوبی برای نظارت

نام و نام خانوادگی : زینب سرخ شهان                                                                           استاد: جناب آقای دکتر ابوالفضل بختیاری

درس : نظارت وراهنمایی آموزشی                                                                                ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد قم

 

 

مقدمه

            هدف از نظارت این است که مدارس بتوانند هرچه زودتر به موفقیت دانش آموزان کمک کنند.

بادر نظرگرفتن هدف بالا به ارائه ی یک چارچوب در این فصل می پردازیم این چارچوب نشان می دهد که :

چگونه طرفیت آموزشی ،کیفیت آموزشی و مشارکت دانش آموزان می توانند به 3 مسیر قدرتمند برای دستیابی به موفقیت تحصیلی برای ادامه دانش آموزان تبدیل شوند.

نحوه استنباط و حرکت در این مسیرها به : دردگاه فرد درباره نظارت بستگی دارد.

نقش و کارکرد:

در شرایط امروزی اطلاحات ، سرپرستی را به بهترین نحو به عنوان نقش و هم عملکرد می شناسند.

نکته : کارکردهای سرپرستی در کمک به مدارس جهت ارتقای یادگیری دقیق و واقعی چنان اهمیت ویژه ای دارد که نمی توان این امور را فقط وظیفه ی افرادی دانست که به طور رسمی وظایف سرپرستی را برعهده دارند.

مسئولان دیگر سرپرستان رسمی 2 مسئولیت مهم برعهده دارند:

1-انجام موثرترین نوع نظارت و سرپرستی از کارمعلمان

2- فراهم ساختن شرایط لازم و ارائه ی کمک و حمایت برای معلمانی که نیاز به شرکت در امور سرپرستی به عنوان بخشی از کا روزانه ی خود دارند.

با انجام وظایف فوق ، سرپرستان می توانند در:

مدرسه ای که یادگیری مداوم بخشی از تعهدات واهداف آن است ، نوعی فرهنگ سرپرستی را برقرارسازند.

به واسطه فرهنگ سرپرستی معلم :

عضوی از اجتماعات حرفه ای می گردد

اجتماعات حرفه ای از معلمانی تشکیل شده که :

در یک تلاش مشترک برای کمک به آموزش و یادگیری همدیگر ، مراقبت از یکدیگر و همکاری باهم در توسعه ی موفقیتهای تحصیلی دانش آموزان گرد هم آمداه اند.

آنچه که موجب پیوند معلمان و فعالیتهای آنها با یکدیگر در اجتماعات حرفه ای می شود به گونه ای است که :

آنها خود را کمتر درگیر فعالیتهای فردی و در عوض بیشتر مشغول یک فعالیت آموزشی واحد و مشترک می بینند.

مدیریت و یادگیری در کنار یکدیگر :

شاخص های پایه ای مدیریت برای یادگیری عبارتند از :

- توانمند سازی معلمان

- هدایت و راهنمایی آنها برای داشتن عملکرد موثر

-درنهایت ، مسئول شمردن آنها در کمک به دانش آموزان به منظور ایفای موثر نقش یادگیرنده در محیطی که توجه و مراقبت لازم در آن به عمل می آید.

ترکیب یادگیری و مدیریت :

برآورده ساختن نیازها و علایق یادگیری هریک از معلمان آن هم به صورت جداگانه متمرکز باشد نخواهد توانست که آموزش ویادگیری موثر برای دانش آموزان را ارتقا بخشد.

روش برآورده ساختن نیازها به طور جداگانه برای ارتقای خوش و ذکاوت معلمان مفید است .

هوش مدرسه زمانی ارتقا می یابد که :

آنچه معلنان یادمی گیرند و انجام می دهند در راستای اهداف مدرسه باشد.

افزایش هوش مدرسه منوط به این است که ابتدا مدرسه خود در امریادگیری ذینفع باشد.

ریچاردالمور یادآوری می کند که :

یادگیری برای معلمان می تواند یک نفع شخصی یا عمومی داشته باشد .زمانی که نفع یادگیری به صورت شخصی باشد ، معلم در نقش یک فرد از آن سود می برد که این متداولترین الگوی یادگیری معلمان است .

زمانی که نفع یادگیری از نوع عمومی باشد هم معلمان و هم مدرسه از آن سود می برد.   یادگیری درون مدرسه غالبا از نوع نفع عمومی است.

بزرگترین دارائی یک مدرسه هوش جمعی آن است . سرپرستان باید تشخیص دهند که چگونه این هوش را تحت کنترل در آورده ، رشد داده و از آن به صورت موثر استفاده کنند.

معلمین به منظور اجتناب از گوشه گیری و انزوا نیاز دارند تا در امر سرپرستی ایفای نقش کنند.

معلمان برای تبدیل شدن به فراگیرانی همیشگی نیازمند فعالیتهای سرپرستی می باشند.

آموزش بهتر یعنی اینکه یادگیری دانش آموزان بهبود یافته باشد.

چه چیزی می تواند ریشه در کیفیت سرپرستی مدرسه داشته باشد:

1-عدم برخورداری دانش آموزان از آموزش مناسب

2- عدم تدریس خوب از سوی معلمان

سرپرستان باید آن دسته از سیستم های سرپرستی را فراهم سازند که :

برای آموزگاران معنادار بوده ، آنها را به شرکت و فعالیت ترغیب نماید، و کارآیی آنها را در کلاس درس ارتقا دهد.

سرپرستان سعی می کنندکه :

مشکلات یادگیری معلمان و مدارس را به حداقل برسانند.

مانند کارگزارانی به خدمت رسانی به والدین و دانش آموزان بپردازند.

توجه کافی به بحث کنترل کیفیت داشته باشند.

چارچوبی برای سرپرستی :

هدف از سرپرستی کمک به افزایش موقعیت و ظرفیت مدارس است تا نقش موثرتری را در موفقیت تحصیلی دانش آموزان ایفا کنند.

کار نیومن که در مورد مسیرهای یادگیری وجود دارد مرکز تصویر شامل :

1-ظرفیت آموزشی    2- کیفیت آموزشی   3- مشارکت دانش آموزان به عنوان 3 مسیر می باشد که سرپرستان برای کمک به موفق تر شدن مدارس طی می کنند.

ظرفیت آموزشی

به صورت مشخصه های ویژگی های سازمانی مدرسه تعریف می شود و آموزش و یادگیری را حمایت می کند.

ظرفیت آموزشی مانند:

- دانش معلیمن از موضوعاتی که تدریس می کنند.

-مهارت در ندریس و مدیریت کلاس

- وضعیتهایی که موفقیت را ارتقا می بخشند (مثل انتظارات بالا ، حساسیت به تفاوتهای فردی ، تعهد به توجه و مراقبت )

-دسترسی به یک برنامه درسی با کیفیت بالا - موادآموزشی - تکنولوژی - فضای فیزیکی کافی و دسترسی به یک جامعه حرفه ای توانمند.

کیفیت آموزشی :

کیفیت آموزشی به نوبه خود نقشی عمده در ارتقای مشارکت دانش آموزان به سطح بالاتر دارد و دروازه ای به سوی بهبود یادگیری است .

- به صورت محتوای برنامه درسی تعریف شده که مربوط به رشته های حرفه ای و دانشگاهی است و به درک و کاربرد عمیق نیاز دارد.

- آموزش برای تسلط بر اطلاعات و مهارتهای پایه بعه همراه درک عمیق و تفکر پیچیده و یک جو یادگیری

مشخصه جو یادگیری عبارتند از :

انتظارات بالا ، یک محیط منظم و متعهد به مراقبت و همکاری

زمانی که ظرفیت آموزشی یک مدرسه ارتقا یافت معلمان به یک برنامه درسی با کیفیت بالا دسترسی دارند آموزش راتقا می یابد و معلمین به یکدیگر کمک کرده و موجب پیشرفت هایی در کیفیت آموزشی می شوند.

مشارکت دانش آموزان :

به صورت تعهد دانش آموزان به یادگیری معنی می شود.

مشارکت دانش آموزان هم از کیفیت ساختار آموزشی و هم از میزان حمایت اجتماعی از سوی والدین ، همکلاسی ها و اجتماع بیرون از مدرسه حاصل می شود.

نکته : رهبری سرپرستی بر ارتقای ظرفیت آموزشی مدرسه و کیفیت آموزشی و بر تقویت مشارکت تحصیلی دانش آموز تمرکز می کند.

نکته : رهبری کلی مدرسه بر ارتقای میزان و نوع حمایت اجتماعی و ساختاری که مدرسه می تواند در دسترس معلمان و دانش آموزان قراردهد تمرکز دارد.

براساس دیدگاه نیومن ،ما معتقدیم که قلب رهبری سرپرستی ، طراحی موقعیتهایی برای معلمان است تا به طور مداوم ظرفیت خود را برای یادگیری ، توجه و کمک به یکدیگر و آموزش هرچه موثرتر افزایش دهید.

مدیریت علمی ، روابط انسانی و سرپرستی مدیریت در علم نوین

بسیاری از شیوه های سرپرستی که در مدارس امروزی یافت می شوند برپایه یک یا ترکیبی از دو نظریه سرپرستی قراردارند:

1-مدیریت علمی سنتی       2- روابط

سرپرستی مدیریت علمی ریسه در تفکرات و آثار فردریک تیلور و پیروان وی در اوایل دهه 1900دارد.

دستور کار مدیریت علمی به شرح زیر می باشد:

1- بهترین روش را شناسایی کنید.

2- یک سیستم کاری را برمبنای یافته های فوق توسعه دهید.

3- انتظارات را با کارگران درمیان بگذارید .

4- کارگران را برای کار با سیستم آموزش دهید .

5- به منظور اطمینان یافتن از اجرای سیستم به نظارت و ارزشیابی بپردازید.

براساس ایده های مدیریت علمی در سرپرستی مدرسه ، معلمان مجریان برنامه های درسی و سیستم های آموزشی اصلاح شده می باشند.

برای اطمینان از اینکه معلمان آنگونه که باید تدریس می کنند و دستورالعملهای و قرارداد های آموزشی را دقیقا دنبال می کنند می بایست سرپرستی و نظارت دقیق صورت گیرد.

در مدیریت علمی ، برکنترل ف پاسخگویی و کارآمدی تاکید شده است .

نکته : به طور کلی نوع مدیریت علمی سنتی در شرایط کنونی مطلوب نمی باشد.

التون مایو نقش به سزایی در توسعه ی سرپرستی روابط انسانی ایفا نمود.

مایو اعتقاد داشت که اگر :

نیازهای اجتماعی کارگران در سرکاربرآورده شود ، فرصت تعادل به آنها داده شود ، با آنها محترمانه رفتار شود و آنها را در فرایند تصمیم گیری مشارکت دهیم آنگاه بهره وری کارگران نیز افزایش می یابد.

سرپرستی روابط انسانی توانست مدیریت علمی سنتی را به خوبی به چالش بکشاند.

به کارگیری نظریه ی روابط انسانی در سیستم مدارس موجب شد تا : شخصیت معلم را به صورت یک کل در نظر بگیرند ونه بسته ای از انرژی ، مهارتها و استعدادهای مورد نیاز که توسط مدیران سرپرستان مورد استفاده قرارمی گیرد.

طبق نظریه ی روابط انسانی سرپرستان باید تلاش کنند تا با ابزاردوستی و علاقه ی خود نسبت به معلمان ، احساسی از رضایت را درمیان آنها ایجاد کنند.

در نطریه ی روابط انسانی ، مشارکت یک سیوه ی سرپرستی مهم تلقی می شود و هدفش این بود که :

معلمان احساس کنند برای مدرسه مفید و با اهمیت هستند.

شعارهای نظریه ی ارتباطات انسانی عبارتست از : 1- احساسات فردی                        2- ارتباطات راحت

جنبه های مشترک سرپرستی ارتباطات انسانی و دونوع رویکرد مدیریت علمی عبارتند از :

- عدم باور واعتماد به توانایی و اشتیاق معلمان در نشان دادن علاقه ی کافی به رفاه مدرسه و برنامه های آن نسبت به مدیران ، سرپرستان ، سیاست گذاران دولتهای ایالتی و فدرال وعموم مردم

در مدیریت علمی سنتی معلمان را در یک موقعیت رو در روبه طور جدی تحت نظارت قرارمی دهند تا از منایب بودن تدریس آنها اطمینان حاصل کنند.

در سرپرستی ارتباطات انسانی ، معلنان در شرایطی قرار می گیرند که : روحیه آنها را اقزایش می دهد و فعالیتهایی انجام می دهند که موجب افزایش رضایت شغلی در آنها می شود و بدین گرونه همچون مومی در دستان مدیران خواهند بود تا بتوانند از تدریس مناسب آنها اطمینان حاصل کنند

دررویکرد علمی نوین ، مکانیسم های کنترل غیرشخصی ، فنی و منطقی جایگزین نظارت نزدیک و رودر رو می شوید.

سرپرستی منابع انسانی:

ویلیام لوسیو دیدگاههای مدیریت علمی و ارتباطات انسانی را در مورد سرپرستی به بحث گذاشته و از یک نظریه ی سوم ( برگرفته از دیدگاه تجدید نظر طلبان ) صحبت می کند که هم بر مسله ی فعالیتها و هم مسائل انسانی تاکید دارد و به دنبال ترکیب آنها در یک نظریه ی واحد می باشد.

پرچمداران تجدید نظر طلبی عبارتند از:

داگلاس مک گریگور- وارن نبیس- کریس آرلریس ورنیس لیکرت

 از دیدگاه تجدید نظرطلبان با عنوان سرپرستی منابع انسانی یاد می شود.

تمییز دادن میان منابع انسانی و ارتباطات انسانی بسیار ضروری است چرا که منابع انسانی گسترده تر از آن است که بخواهیم آن را تنها نوعی از ارتباطات انسانی بدانیم .

در رویکرد منابع انسانی ، توجه بیشتری به نیازها ، پتانسیل و رضایت خاطر انسانها معطوف گشته است .

آرگریس دیدگاه تجدید نظرطالبان یا سرپرستی منابع انسانی را به صورت زیر خلاصه کرده است .:

مانه به دنیال توسعه ی یک سازمان عوام فریب قدرتمند هستیم و نه سازمانهایی که افراد را شاد نگه می دارند.

معیارهایی که بیشترین اهمیت را در نظر ما دارند عبارتند از :

شایستگی فردی  - تعهد - مسئولیت شخصی - افراد با عملکرد کامل - سازمان های فعال - کارآمد وبانشاط

این دیدگاه جدید سرپرستی (سرپرستی منابع انسانی ) ، مدیریت را نه دستوری و نه ترحم آمیز بلکه حمایت گر می داند.

تئوری Y مک گریگور برپایه ی پیش فرض هایی خوش بینانه درباره ی ماهیت بشر بود.

تئوری Y نبیت به تئوری قدیمی تر X راه حل بهتری را برای ایجاد انگیزه در کارکنان ارائه می داد .

تئوریX به طور طبیعی برروشهای کنترل  تاکید دارد یعنی روشها و فنون برای اینکه به افراد بگویند چه کاری انجام دهند ، مشخص کنند که آیا واقعا آن کار را انجام می دهند و اینکه افراد پاداش داده و یا تنبیه کنند.

تئوری Y از طرفی دیگر ، به دنبال ماهیت ارتباطات می باشد و محیطی را ایجاد می کند که تعهد به اهداف سازمانی را ترغیب کرده و به منطور دست یاری به آنها ، فرصت هایی را برای بیشترین میدان اعمال ابتکار عمل ، خلاقیت و رهبری خویشتن فراهم می آورد.

مفروضات تئوری X درباره ی انسانها به شرح زیر است :

1- انسانهای معمولی  بالذاته تنبل هستند و تا جایی که امکان دارد کم کار می کنند.

2- آنها آرزو و هدف ندارند ، از مسئولیت متنفرند و ترجیح می دهند که دیگران برای آنها تعیین تکلیف کنند.

3- آنها ذاتا خودخواه هستند و اعتنایی به نیازهای سازمانی ندارند.

4- آنها ساده لوح هستند و به راحتی از افراد شارلاتان و حقه بازگوفریب می خورند.

5- ذاتا طوری هستند که در برابر تغییرات مقاومت می کنند.

پایه واساس تئوری X یک فلسفه ی دستوری و کنترلی است .

مفروضات تئوری Y درباره ی انسانها به شرح زیر می باشد:

1- مدیریت ، مسئول سازماندهی عناصر موسسه ی تولیدی (مثل پول ، مواد ، تجهیزات و افراد) در راستای اهداف اقتصادی (تحصیلی ) می باشد.

2-  چنین نیست که افراد بالذاته در برابر نیازهای سازمانی ، منفعل بوده و یا مقاومت کنند آنها درپی تجربیات خود در سازمان ها شده اند

3- انگیزه ، پتانسیل رشد ، ظرفیت پذیرش مسئولیت و آمادگی برای هدایت رفتارها در جهت اهداف سازمانی ، خصوصیاتی هستند که همگی در افراد وجود دارند.

4- وظیفه اساسی مدیریت این است که شرایط سازمانی و روشهای انجام امور را به گونه ای سازماندهی کند که افراد بتوانند با هدایت تلاش خود در جهت هدف سازمانی به بهترین نحو به اهداف خود دست یابند.

اساس تئوری Y ، شناخت وتعهد به اهداف ارزشمند در فضای کار و ایجاد اعتماد و احترام متقابل می باشد.

موفقیت در کار به وجود ارتباطات واقعی و تبادل اطلاعات معتبر بستگی دارد.

طرفداران دیدگاه Y عقیده دارند که :

شرایطی که توسط مدیریت منابع انسانی در مدرسه ایجاد می شود به یک زندگی بهتر برای معلمان و یک آموزش موثرتر منجر می شود .

رشد به برخی از موفقیت ها بستگی دارد اما لازمه ی موفقیت ، وجود یک فعالیت و وظیفه است.

* مقایسه ی سیستم های سرپرستی ارتباطات انسانی و منابع انسانی :

- هر دو نظریه در مورد رضایت خاطر معلمان صحبت می کند اما دیدگاه ارتباطات انسانی ، رضایت را ابزاری برای ایجاد یک مدرسه ی کارآمد و آرام می داند .

- سرپرست در رویکرد ارتباطات انسانی شیوه های تصمیم گیری مشارکتی را به کار می گیرد تا رضایت فردی معلم را افزایش دهد که این خود موجب افزایش کارآیی مدرسه می شود.

- در رویکرد سرپرستی منابع انسانی ، رضایتمندی را به عنوان یک هدف مطلوب در نظر می گیرد که معلمان برای دستیابی به آن تلاش می کنند.

- طبق دیدگاه سرپرستی منابع انسانی ، رضایت مندی ، از موفقیت در انجام امور مهم ومعنادار نتیجه می شودو چنین دستاوردی را عامل کلیدی در موفقیت مدرسه می دانند.

- سرپرست در رویکرد منابع انسانی ، شیده های تصمیم گیری مشارکتی را به دلیل پتانسیل آنها در افزایش موفقیت مدرسه به کار می گیرد.

- سرپرست در رویکرد منابع انسانی شیده های تصمیم گیری مشارکتی را به کارمی گیرد تا اثربخشی مدرسه را افزایش دهد که این به نوبه ی خود رضایتمندی معلم را افزایش می دهد.

- سرپرستی برمبنای ارتباطات انسانی ، بیشتر به مفروضات تئوری X نزدیک و مرتبط است با تئوری Y

*نگاهی دوباره به دیدگاه های سرپرستان :

مدیریت علمی سنتی و مدیریت علمی نوین شامل تئوری هایی می شوند که تفکر سرپرست A را نشان می دهند.

سرپرست A : یک سیستم آموزش ویادگیری بسیارساختارمند ودقیق را مطرح کرد که ویژگی آن ارتباطات نزدیک میان اهداف ، برنامه درسی ، روشهای تدریس و سنجش می باشد.

نظریه ی ارتباطات انسانی دیدگاه سرپرست B را در بر می گیرد.

سرپرست B به عدم توجه سیستم آموزشی یه نیازهای آموزگاران می پردازد.

دیدگاه سرپرست B راه حل ، بازگشت و تلاش دوباره است به طوری که این بار معلمان را مشارکت داده و در تغییرات پیشنهادی که سد راه تعاملات اجتماعی و دیگر نیازهای معلنان می شد اصلاحاتی صورت گیرد.

سرپرست B معتقد است که با بکارگیری راهبردهای صحیح ارتباطات انسانی هر اقدامی در جهت پیشرفت مدرسه موفق خواهد بود تنها چیزی که در اینجا لازم است همکاری موثر با افراد است .

سرپرست C از چشم انداز رویکرد و منابع انسانی به مسله می نگرد.

سرپرست C معتقد است که آموزش موفق و بهبود مدرسه زمانی به وقوع می پیوندد که معلم از انگیزه و تعهد بالایی برخوردار باشد.

سرپرست C : مشارکت دادن واقعی افراد در امر تصمیم گیری وتفویض مسئولیت را به عنوان استراتژیهای کلیدی سرپرستی برمی شمرد.

سرپرست D معتقد است که هرچقدر هم که این نوع از سرپرستی بتواند موثر باشد باز موفقیت آن تا حدود زیادی به برخی نیروهای بیرونی بستگی دارد.

سرپرست Dدر پی آن است تا جایگزینهای بهتری را برای سرپرستی وارد زندگی هر روزه ی مدرسه کند . عمده ترین این جایگزین ها عبارتند از :

هنجارها ، تعهدات ، اعتناد در روابط ، فرهنگ و دیگر ویژگی های اجتماع

سرپرست D برارزشهای مشترک تاکید دارد.

ارزشهای مشترک می توانند اشکال مختلفی داشته باشند گاهی اوقات به صورت هنجارهای حرفه ای یا هنجارهای اجتماع و یا نیاز معلنان به توجه و کمک یکدیگر بیان می شوند.

در ایجاد انگیزه در معلمان ، نقش ترجیحات ، ارزشها ، احساسات و اعتقادات همسان و شاید بیشتر از تاثیر منطق ، استدلال و شواهد علمی می باشد.

معلمان در امر تصمیم گیری ، تنها وجدا از دیگران عمل نمی کنند . در عوض تفکر ، باور و نهایتا عمل آنها از طریق عضویت در گروهها وارتباط با افراد دیگر شکل می گیرد عملکرد آنها بیشتر در پاسخ به هنکارهاست تا به قوانین با نیازها

 

نتیجه گیری :

            هریک از مدلهای سرپرستی A ، B ،C و D با نوعی ساده انگاری همراه است و هیچ کدام به تنهایی برای توضیح سرپرستی کافی نیست سرپرستی موفق ، حاصل شرایط و موقعیتهایی است که سرپرست با آنها روبه رو می شود و ممکن است که در زمانهای متفاوت به مدلهای متفاوتی نیاز باشد.

دیدگاههایی که در مورد سرپرستی وجود دارند به دنبال پیشرفتهای جدید در سیاستهای آموزشی و یادگیری تغییر می کنند.

 

منبع :

توماس جی ، سرجیوانی ، رابرت جی ، استارات ، (1393) ، سرپرستی و نظارت آموزشی (گفتمان عمیق از مفهوم سرپرستی ) ، ترجمه عبدالمحمد طاهری ، محمد شعبانی . فصل 1

 

خلاصه ای فصل اول کتاب سرپرستی ونطارت آموزشی (از توماس سرجیوانی )...
ما را در سایت خلاصه ای فصل اول کتاب سرپرستی ونطارت آموزشی (از توماس سرجیوانی ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahanz بازدید : 115 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 18:45